Site Language: EN
شجاعThe valiant knight fought bravely for his kingdom.
آن شوالیه شجاع برای پادشاهی خود شجاعانه جنگید.Showing courage and determination in facing danger or difficulty.
The valiant soldier rescued his comrades from danger.
آن سرباز شجاع همرزمانش را از خطر نجات داد.She made a valiant effort to climb the steep hill.
او تلاشی شجاعانه برای صعود به تپه شیب دار کرد.The valiant team never gave up, even when the odds were against them.
تیم شجاع هرگز تسلیم نشد، حتی وقتی که احتمال پیروزی کم بود.valiant effort
تلاش شجاعانهvaliant hero
قهرمان شجاعvaliant struggle
مبارزه شجاعانهbrave
courageous
heroic
دلیرThe valiant received medals for their bravery.
دلیران به خاطر شجاعتشان مدال دریافت کردند.A person who shows courage or bravery.
The valiant soldier protected his friends.
سرباز دلیر دوستانش را محافظت کرد.She made a valiant effort to win the race.
او تلاش دلیرانه‌ای برای پیروزی در مسابقه کرد.The valiant firefighter saved the cat from the tree.
آتش‌نشان دلیر گربه را از درخت نجات داد.valiant effort
تلاش دلیرانهvaliant hero
قهرمان دلیرvaliant knight
شوالیه دلیرbrave
courageous
heroic