Site Language: EN
زنده ماندنThe small plant managed to survive the harsh winter.
گیاه کوچک توانست زمستان سخت را دوام بیاورد.to continue to live or exist, especially in spite of danger or hardship.
She will survive this difficult time.
او از این دوران سخت عبور خواهد کرد.Can the old building survive the storm?
آیا ساختمان قدیمی میتواند در برابر طوفان مقاومت کند؟He hopes to survive the illness.
او امیدوار است که از این بیماری جان سالم به در ببرد.survive an accident
از حادثه جان سالم به در بردنsurvive a disaster
از فاجعه جان سالم به در بردنsurvive on little
با حداقل چیزها زنده ماندنendure
persist
last
