Site Language: EN
تمرکز کردنShe is fixating on her exam results.
او روی نتایج امتحانش تمرکز کرده است.To focus one's attention on something in a strong or obsessive way.
He is fixating on his weight loss goals.
او روی اهداف کاهش وزنش تمرکز کرده است.They are fixating on the details of the project.
آنها روی جزئیات پروژه تمرکز می کنند.I keep fixating on what she said.
من مدام روی حرفی که او زد تمرکز می کنم.fixating on a problem
تمرکز بر یک مشکلfixating on details
تمرکز بر جزئیاتfixating on a goal
تمرکز بر یک هدفobsessing
focusing
concentrating
