


 یقه
یقهShe wore a beautiful collar on her dress.

 او یقه زیبایی بر روی لباسش پوشیده بود.
او یقه زیبایی بر روی لباسش پوشیده بود.A band of fabric that encircles the neck of a garment, often providing structure or decoration.
The dog had a bright red collar.
 سگ یقه قرمز روشنی داشت.
سگ یقه قرمز روشنی داشت.He adjusted the collar of his shirt before the meeting.
 او قبل از جلسه یقه پیراهنش را تنظیم کرد.
او قبل از جلسه یقه پیراهنش را تنظیم کرد.The collar on her jacket was very stylish.
 یقه کت او بسیار شیک بود.
یقه کت او بسیار شیک بود.dress collar
 یقه لباس
یقه لباسdog collar
 یقه سگ
یقه سگshirt collar
 یقه پیراهن
یقه پیراهنneckband
neckline
facing
 قلاده
قلادهThe dog wore a bright red collar.

 سگ قلادهای به رنگ قرمز روشن به گردن داشت.
سگ قلادهای به رنگ قرمز روشن به گردن داشت.A band or strap worn around the neck of an animal, typically for control or identification.
She bought a new collar for her cat.
 او برای گربهاش یک قلاده جدید خرید.
او برای گربهاش یک قلاده جدید خرید.The puppy's collar had a tag with its name.
 قلادهی تولهسگ یک برچسب با نامش داشت.
قلادهی تولهسگ یک برچسب با نامش داشت.He adjusted the collar to make it fit better.
 او قلاده را تنظیم کرد تا بهتر جا بیفتد.
او قلاده را تنظیم کرد تا بهتر جا بیفتد.dog collar
 قلاده سگ
قلاده سگcat collar
 قلاده گربه
قلاده گربهcollar tag
 برچسب قلاده
برچسب قلادهneckband
strap
harness
 یقه
یقهShe buttoned her shirt and adjusted the collar.

 او دکمههای پیراهنش را بست و یقه را مرتب کرد.
او دکمههای پیراهنش را بست و یقه را مرتب کرد.A band of material worn around the neck, often as part of a shirt or coat.
He wore a tie under his collar.
 او زیر یقه اش کراوات بسته بود.
او زیر یقه اش کراوات بسته بود.The collar of her dress was beautifully embroidered.
 یقه لباسش به زیبایی گلدوزی شده بود.
یقه لباسش به زیبایی گلدوزی شده بود.I prefer a soft collar for comfort.
 من یک یقه نرم را برای راحتی ترجیح میدهم.
من یک یقه نرم را برای راحتی ترجیح میدهم.buttoned collar
 یقه دکمه دار
یقه دکمه دارcollar size
 اندازه یقه
اندازه یقهcollar style
 مدل یقه
مدل یقهneckband
lapel
facing